با نگاهی به سریال «رحیل»
نوای شاعر آیینی در رســـانه ملی
هادی صداقتنژاد
موفقترین فیلمها و سریالهای مذهبی ایرانی آنها بودهاند که نه به طور مستقیم بلکه با واسطه به سمت سوژه رفتهاند. چه «سفیر» فريبرز صالح که متمرکز بر زندگی قیسبن مسهر بود، چه «روز واقعه» شهرام اسدی که زندگی شبلی (عبدالله) تازه مسلمان را روایت میکرد، چه سریال «امام علی(ع)» که از طریق مالکاشتر، ضرباهنگ را بالا برد و چه سریال «مختارنامه» داوود میرباقری که با مرور زندگی خونخواهان امام حسین(ع) نقبی زده بود به کربلا و...، همه و همه آثاری بودند که به طور غیرمستقیم سوژههای مذهبی را دستمایه خلق درام کردند و اتفاقا توانستند علاوهبر متشرعین، توجه مخاطبان کمعلاقه به اینگونه موضوعات را نیز به خود جلب کنند.
سریال تاریخی «رحیل» در امتداد همین نگاه و با روایت زندگی زنان و مردانی در جامعه در حال گذار از قاجار به پهلوی، پیرنگهایی از نقش آیینهای مذهبی در زندگی ایرانیان را به نمایش میگذارد. سیاست سازندگان رحیل آن بوده که داستان اصلی خود را به گونهای طرحریزی کنند که منطق پرداختهای آیینی قصه کاملا توجیهپذیر باشد تا از سریال بیرون نزند.
رحیل در جاهایی از درام به خوبی به معرفی عمان سامانی شاعر آیینی قرن سیزدهم و چهاردهم دست میزند؛ شاعر بزرگ عارف مسلک ایران که به اشعار مثنوی «گنجینة الاسرار» حرکت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا را با زبانی عرفانی بیان کرده؛ این مجموعه بسیار زیبا و تاثیرگذار سروده شده...
در تعداد معدودی از برنامههای فرهنگی و ادبی تلویزیون درباره عمان سامانی صحبت شده و اشعارش را نیز قرائت کردهاند، اما به یاد نمیآوریم در مجموعهای داستانی، با این صراحت اشعار او را خوانده و مورد توجه قرار داده باشند و حتی در تیتراژ سریال نیز، سروده او شنیده شود.
اشعار زیبا، قوی و جانسوزی توسط شاعران ایرانی درباره وقایع عاشورا و شهادت امام حسین(ع)، خاندان و یارانش سروده شده که قابل شمارش نیست. کتابهای نوحه بسیاری نیز وجود دارد که شاعران گذشته و امروز سرودهاند. بیشتر مردم وقتی به واقعه عاشورا فکر میکنند، اول ترکیببند معروف و بیبدیل محتشم کاشانی با مطلع: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ /باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» را به یاد میآورند، زیرا هزاران بار در مناسبتها و برنامههای مختلف تکرار شده و میشود، هرگز نیز کهنه نشده و نمیشود. اشعار این دوازده بند محتشم در لوحهای مختلف ماه محرم که با آن دیوارهای مساجد و تکایا را میپوشانند نوشته شده و مردم با آن مانوس هستند.
جنس اشعار عمان سامانی در مثنوی «گنجینة الاسرار» با دوازده بند محتشم کاشانی فرق دارد. مهمترین تفاوت این است که اشعار محتشم در قالب ترکیببند و شعرهای عمان در قالب مثنوی سروده شدهاند.
عمان سامانی واقعه عاشورا و شهادت و اسارت امام حسین(ع) و یاران و خاندانش را با زبانی عارفانه، آنچنان گیرا و تاثیرگذار سروده که هر صاحبدلی را تحت تاثیر قرار میدهد و هوشمندی رامین عباسیزاده طراح و تهیهکننده سریال «رحیل» در تمرکز بر چنین شخصیتی که اتفاقا از منظر زمانی نیز با رویدادهای سریال همپوشانی نسبی دارد با یک تیر دو نشان زدن است و هم وجه آیینی سریال را جذاب میسازد و هم مخاطب را با این ادیب آشنا میکند. کم نبودند مخاطبانی که با دیدن «کوچک جنگلی» علاقهمند شدند که درباره خالوقربان، دکتر حشمت و... بیشتر بدانند و همین باعث رشد مطالعات تاریخی شد کما اینکه هنوز و سالها بعد از تولید سریال «هزاردستان»، کم نیستند علاقهمندانی که به دنبال یافتن ردپای خان مظفر و مفتش شش انگشتی در تاریخ معاصرند و منابع مختلف را مورد مطالعه قرار میدهند تا بفهمند چقدر از متن علی حاتمی، واقعی و چقدر خیالی است.
در سریال رحیل نیز گذر بجا و به اندازه از کنار عمان سامانی باعث میشود مخاطبان کنجکاو گردند درباره این شخصیت بیشتر بدانند و این، خود مطالعات دربارهاش را افزایش میدهد.
نگاه ویژه به ادبیات آیینی ایران زمین و پدیدآورندگانش هنوز و حالا حالاها جای کار دارد. نه فقط به مانند سریال «رحیل» میتوان پیوند دراماتیک میان اشعار آیینی و بار روایی داستان ایجاد کرد بلکه میتوان سرایندگان آثار آیینی را به صورت شخصیتهای دارای هویت وارد سریالها کرد و بدانها پرداخت. رحیل برای معرفی عمان سامانی در یک اثر تصویری، آغاز خوبی است و حالا بد نیست سریالسازان دیگری بیایند و زندگی امثال عمان سامانی و محتشم کاشانی و... را به درامهای دیدنی بدل کنند.
ای کاش دیگر تهیهکنندگان فعال در سریالسازی و به خصوص 100 قسمتیسازان پرکار، مانند سازندگان رحیل که با سابقه بالا در تولید سریالهای مطلوب نحلههای مختلف باز تلاش کردهاند اثری تازه و متفاوت و این بار با ادای دین به ادبیات آیینی خلق کند، به ادبیات ایران و آثار غنی آن بیش از پیش توجه کنند تا با تکیه به این گنجینه، هم بتوانند مجموعههای جذاب و پر مخاطب بسازند و هم در زنده نگه داشتن و ترویج آثار فرهنگی و ادبی ایران بزرگ شریک باشند. چه اشکالی دارد در هر سریال شرایطی برای معرفی یکی از مفاخر فرهنگی ایران فراهم گردد؟ حالا که تب تاریخیسازی هم در تلویزیون و هم در شبکه خانگی اوج گرفته کاری که سریال «رحیل» یا عمان سامانی کرده میتواند الگوی مناسبی باشد برای دیگر آثار تاریخی که به غیر از صحنهآرایی و طراحی لباس رنگ و وارنگ، فکری هم کنند برای معرفی مفاخر فرهنگی- آیینی کشورمان در خلال روایت داستانی خویش. چه خوب است که مثلا درباره محتشم کاشانی و اشعار آیینیاش یک مجموعه جذاب تلویزیونی تولید گردد! یا درباره رحیم موذنزاده اردبیلی و دیگران. قطعا در سایه معرفی چنین مفاخری از طریق زبان هنرهای نمایشی فراگیر است که خواهیم توانست نسل نو را با آنها آشنا کنیم.